دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان آقای مغرور خانم لجباز قسمت اول از خوندنش لذت ببرین :
نام رمان:آقای مغرور،خانم لجباز
نام نویسنده:بهارک- مقدم
ژانر:عاشقانه،کمدی-کل کل، پلیسی
تعداد صفحات:حدود300
اول شخص مفرد(مونث).گاهی دانای کل
سال انتشار:92
خلاصه:
داستان،داستانه دوتا مامورموفق اداره آگاهیه که اصلا آبشون باهم تویه جوی نمی ره!یکیشون سرگرد سورن صادقی و دیگری سروان عسل آرمان.
داستان از جایی شروع می شه که اداره آگاهی واسه دستگیری یه باند بزرگ قاچاق مواد مخدر مجبوره که دوتا مامور زبده رو بفرسته به عنوان یک زوج داخل این باند.واولین گزینه ها کسی نیستن جز بچه های داستان ما...
داستانی پر از فراز و نشیب!حوادث مختلف واتفاق های جالب!
شخصیت ها:
سرگرد سورن صادقی:شاید داستان یکم اولش همخونه ای باشه اما سعی کردم از قالب پسرهای پولدار وهوسباز دراومده باشم و یه آدم نسبتا معمولی رو جایگزینش کنم که شماهم دوستش داشته باشید.من که عاشقشم با اون جذبه اش...
سروان عسل آرمان:یه دختری که همیشه هم لجباز نیست.دوست داشتنی ومهربون!من که خیلی دوستش دارم
اینم از لینک نقد رمان حتما سر بزنید و نظراتتون رو بهم بگید.منتظرم ها
آقای مغرور، خانم لجباز | بهارک-مقدم کاربرانجمن | معرفی و نقد کتاب
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت نهم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت هشتم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت هفتم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت ششم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت پنجم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت چهارم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت سوم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت دوم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان الهه شب قسمت اول از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه رمان الهه شب:
باران دختری که سعی می کنه شبیه بقیه دخترا نباشه، تا حالا عشقو تجربه نکرده و بهشم توجهی نداره ، ظاهری تقریبا" پسرونه داره و اصولا"در خواست کمک کسی رو قبول نمی کنه، در مورد جنس ذکور هم زیاد تمایلی به کمک کردن نداره، واز قضا با شخصی آشنا می شه که دقیقا"سعی می کنه جنسیتش روی رفتارش زیاد تاثیر گذار باشه و زیادی ادعای مردی کنه ...
توماژ که حداقل سعیش رو واسه خوب بودن می کنه ،دوست داشتنی و البته خیلی با هوش و در ضمن گاهی اوقات زیادی غیرتی ، یکمی هم شکاک، خاندانش از تبار کرد نشینن و خودش هم یه پسر کرد چشم سیاه فوق العاده جذاب ، مادرش براش یه موجود مقدس و کلا" خونه رو یه محیط پاک می دونه که نباید توش گناهی رو مرتکب شد...
و حالا رسیدن این دوتا موجود کاملا" معکوس هم ،می تونه مسائلی رو پیش روشون بذاره که ممکن شخصیت اصلی شون رو تحت تاثیر بذاره چون مواجهه یه دختر سنگی با گذشته مرموز و پسری با ظاهری معقول و محجوب که سعی می کنه به دختر کمک کنه و کم کم عاشق خودش کنه اما باید دید باران می تونه با توجه به گذشتش طعم یه عشق واقعی رو بچشه یا نه !!!!
نوع نگارش محاوره ای و از زبون سوم شخص نوشته می شه ...
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان آخرین برف زمستان قسمت نهم قسمت اخر از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه داستان:
پایان یک زندگی مشترک شروع این داستانه و آیلین زنی که جسورانه بدون اینکه حتی ذره ای حمایت خونواده واطرافیانش روداشته باشه دست به این کار می زنه واز محمد مردی که همیشه براش مث یه کاغذ سفید، نانوشته وغیر قابل درک بوده جدا می شه.تا به دنبال دست پیدا کردن به خواسته ها وآرزو های بزرگ زندگیش بره.اون با پیش زمینه ی ذهنی بدی که از ازدواجش داشته نقطه ی پایان وطلاق رو خیلی آسون تو جریان زندگیش می پذیره.درست به آسونی چیزی که الآن ما تو جامعه مون می بینیم.اما...............
دکتر رمان نویس http://doctor-novel.loxblog.com
رمان آخرین برف زمستان قسمت هشتم از خوندنش لذت ببرین :
خلاصه داستان:
پایان یک زندگی مشترک شروع این داستانه و آیلین زنی که جسورانه بدون اینکه حتی ذره ای حمایت خونواده واطرافیانش روداشته باشه دست به این کار می زنه واز محمد مردی که همیشه براش مث یه کاغذ سفید، نانوشته وغیر قابل درک بوده جدا می شه.تا به دنبال دست پیدا کردن به خواسته ها وآرزو های بزرگ زندگیش بره.اون با پیش زمینه ی ذهنی بدی که از ازدواجش داشته نقطه ی پایان وطلاق رو خیلی آسون تو جریان زندگیش می پذیره.درست به آسونی چیزی که الآن ما تو جامعه مون می بینیم.اما...............